{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی یکدفعه، یک مر در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی, معنی یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی, معنی dlbtui، dl kcتfi، dlim، lgا، fzmclgd, معنی اصطلاح یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی, معادل یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی, یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی چی میشه؟, یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی یعنی چی؟, یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی synonym, یکدفعه، یک مرتبه، یکهو، کلا، بطورکلی definition,
معنی inflated, ترجمه inflated به فارسی, معنی perforation, ترجمه perforation به انگلیسی, معنی خروج انبار, ترجمه خروج انبار به انگلیسی, معنی carbon copy, ترجمه carbon copy به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی